جدول جو
جدول جو

معنی شره ناک - جستجوی لغت در جدول جو

شره ناک
(شَ رَهْ)
آزمند. حریص. رجوع به آزمند و شره شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شاه ناز
تصویر شاه ناز
(دخترانه)
نام یکی از لحنهای قدیم موسیقی ایرانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از گریه ناک
تصویر گریه ناک
گریان، کسی که گریه کند و اشک بریزد، باکی، اشک باران، اشک ریز، گرینده، اشک بار، اشک فشان، گریه مند، گریه گر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیه ناک
تصویر پیه ناک
دارای پیه بسیار، پرپیه، پیه دار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غصه ناک
تصویر غصه ناک
غمناک، اندوهگین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پشه ناک
تصویر پشه ناک
پشه دار، پرپشه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شغب ناک
تصویر شغب ناک
پرآشوب، پرشور، برای مثال به خدمت بر زمین غلتید چون خاک / خروشی برکشید از دل شغب ناک (نظامی۲ - ۱۶۰)
فرهنگ فارسی عمید
(قَ رَ نِ)
دهی از دهستان کل تپۀ فیض الله بیگی بخش مرکزی شهرستان سقز واقع در 5 هزارگزی خاور سقز و 5 هزارگزی خاور قطان جق. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و سردسیر است. سکنۀ آن 160 تن. آب آن از چشمه و قنات و محصول آن غلات، توتون، لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. نام جدید آن سیاه ناو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(فِ ژِهْ)
وژک ناک. آلوده. پلید. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
پرپیه، شحیم: اجذاء، پیه ناک گردیدن کوهان شتر بچه، مدموم، سخت فربه پیه ناک از شتر و جز آن، جذو، کمعره، پیه ناک شدن کوهان، اعکار، اعتکار، پیه ناک شدن کوهان، ودک، گوشت فربه پیه ناک، فزراء، زن پیه ناک، کعره، گره گوشت یا گره اندام پیه ناک، اثرب الکبش، پیه ناک گردید، دخوص، پیه ناک شدن دختر، مفئم، شتر پیه ناک سرشانه، (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
نام محلی کنار راه سنندج و مریوان، میان سنندج و گردنۀ آریز در 13000 گزی سنندج
لغت نامه دهخدا
(بَ چَ / چِ / بَچْ چَ / چِ)
بسیاربچه. پربچه. ولود: امرأه مصبیه، زن بچه ناک. (منتهی الارب).
لغت نامه دهخدا
(پَ شَ / شِ)
پرپشه. که پشه بسیار دارد. بعضه. مبعوضه. ارض بعضه، زمینی پشه ناک
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ)
دهی از دهستان گاودول بخش مرکزی شهرستان مراغه واقع در 14500 گزی جنوب مراغه و 5 هزارگزی خاور شوسۀ مراغه به میاندوآب. موقع جغرافیایی آن جلگه و معتدل مالاریایی است. سکنۀ آن 325 تن. آب آن از رودخانه ؤ مردی و محصول آن غلات، کشمش، بادام، زردآلو. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. دو محل به فاصله 1500 گزبه نام قره ناز بالا و پائین مشهور است. سکنه قره ناز بالا 216 تن میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(رَ / رِ)
شوره دار. دارای شوره. (ناظم الاطباء) : سبخه، زمین شوره ناک. (منتهی الارب) :
تن ما یکی خانه دان شوره ناک
که ریزد همی اندک اندکش خاک.
اسدی
لغت نامه دهخدا
(گِ رِهْ)
گره دار. دارای گره:
چون رشتۀ جان شو از گره پاک
چون رشتۀ تب مشو گره ناک.
نظامی.
رجوع به گره مند شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از شبهه ناک
تصویر شبهه ناک
آنچه مورد شک و تردید است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درد ناک
تصویر درد ناک
درد آلود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زهر ناک
تصویر زهر ناک
زهر آگین سمی، مو دار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جرعه ناک
تصویر جرعه ناک
بهره مند بهره مند متمتع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پشه ناک
تصویر پشه ناک
پرپشه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پشته ناک
تصویر پشته ناک
زمینی که پشته بسیار دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاه نام
تصویر شاه نام
نام نوعی ساز است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شغب ناک
تصویر شغب ناک
صاحب آوازه، فریاد کنان، خروشان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شکوه ناک
تصویر شکوه ناک
گله مند
فرهنگ لغت هوشیار
در حال نشاه و کیف: روزی بابر میرزا از جانب خیابان نشاه ناک میامده
فرهنگ لغت هوشیار
گریان گرینده: بادالبان دولت کلی بخنده در از کلک گریه ناکت و از دیده ترش. (دقایقی مروزی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ککه ناک
تصویر ککه ناک
آلوده بفضله آدمی: (پاکی و پلیدی کردی آنگه بر... کسی که بد ککه ناک)، (سوزنی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کره نای
تصویر کره نای
شیپور، بوق، کرنای
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قره ناو
تصویر قره ناو
سیاه ناو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غصه ناک
تصویر غصه ناک
غمناک و پر ملال غمناک اندوهگین
فرهنگ لغت هوشیار
گره دار گره مند: چون رشته جان شو از گره پاک چون رشته تب مشو گره ناک. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شعله ناک
تصویر شعله ناک
وخشناک دارای شعله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیر ناک
تصویر شیر ناک
جایی که شیر در آن راوان باشد شیر لان
فرهنگ لغت هوشیار
نشاه ناک: شنگولانه سرمست سرمست با قبای زرافشان چو بگذری یک بوسه نذر حافظ پشمینه پوش کن (حافظ)
فرهنگ لغت هوشیار